روياي صورتي
دوستان خوبم حالا که قدم رنجه کردید و به وبلاگم اومدید لطفا نظر یادتون نره!!! اگر هر پیشنهاد یا انتقادی دارید برام بنویسد از انتخابتون ممنون.
راديكال عشق عشق مجموعه ايست از : (( دلتنگي،مهرباني،دوري،انتظار،غم و اندوه،گذشت،صبوري،بي وفايي،اشك،ياد هم بودن،شوق و... )) عشق حديث نامشروع نفس پرستي نيست. عشق بد آموزي نيست. بلكه واژه اي گران بهاست كه فقط دلداده ارزش آن را مي داند. پس ابتدا عشق را بشناسيد سپس از آن سخن بگوييد. از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد. از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان. از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است . از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن میسوزد از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست. از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم رباتی هست که قلب را به سوی خود می کشد. از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد. از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد . از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود. از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد میشود. از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر میگذارد از خود عشق پرسیدم عشق چیست؟ گفت فقط یک نگاه
در ادامه با این جملات زیبا همراه باشید:
حقيقتش نمی دانم ناچاری يا دچار ؛ و نمی دانم هنوز هم به ياد داری دوستت دارم گفتن های من رو ؛ من به هر نوع و زبانی بهت گفتم كه چقدر دوستت دارم ؛ اما تو هرگز نه خود من و نه دوستت دارم های منو قبول كردی . اين بار خواستم برای اولين و آخرين بار طعم دوستت دارم ها و لحن و لهجه نامه هايم را تغيير دهم ؛ شايد يك روزی باورت شد كه چقدر دوستت داشتم ... شايد . اين بار نامه ام رو در قالب يك متن رياضی برايت می نويسم ؛ می دانم از رياضی زياد خوشت نمی آيد ؛ پس بخاطر جام جهانی فوتبال ؛ نامه ام را فوتبالی برايت می نويسم ؛ شايد برای اولين بار خنده را رو لب های تو ديدم ؛ مي دانی زيبا در جايی خواندم كه ؛ نفس عشق درمان عاشق است . و تو چه من رو بخواهی و چه نخواهی من دوستت دارم و خواهم داشت . البته اين بی وفايی فقط و فقط تقصير تو نيست ؛ اين تقدير است كه نوشته های عاشقانه منو خط خطی كرد ؛ و اين تقصير سرنوشت هم هست ؛ هميشه انسان ها به هم نمی رسند و يا گاهی به هم می رسند كه خيلی دير شده است . می گويند وقتی اميد بميرد معجزه رخ می دهد ؛ و من به دنبال آن معجزه ام تا شايد بخاطر همه آشفتگان ديار سرنوشت كه يك شب در گرگ و ميش هوا دل رو زدند به دريای عشق و هرگز باز نگشتند حرف را باور كنی ؛ بگذريم .
زيبا چشمانت = مساوی ست با كمان ابروهايت ؛ نمی دانم نامت در دلم " X " به پا كرد يا " Y " كه " Sin " لبانت با " Cos " مژه هايت برابر است . تو گفتی قضيه عشق را از 2 ضلع و زاويه بين آنها حل كنيم ؛ اما قاضی اين قضيه فيثاغورث است . اگر نتوانم آن را پيدا كنم ؛ از راه يك معادله 2 مجهولی با تو كنار خواهم آمد ؛ و از طريق اتحاد مزدوج با تو زندگی خواهم كرد ؛ اگر بخواهی مرا ترك كنی و بروی و از من بگريزی ؛ تو را زير " √ " راديكال ملاقات خواهم كرد ؛ و اگر مرا نخواهی از راه تجزيه و تركيب از بين خواهم رفت ؛ ولی زيبا وقتی به همراه عشق جديدت از حد " ℓ " مبهم ؛ در باغ زندگی با ناز و نياز و آواز و بوسه ؛ " ∫ " مشتق می گيری ؛ مواظب خارهای تيز تقدير باش ؛ چرا كه برای رفع ابهام بايد از قضيه هوپيتال كمك گرفت ؛ كه شايد ديگر برای اين كار دير شده باشد ؛ به هر حال اين را بدان و باور كن كه تا آخر يك " ∞ " بی نهايت دوستت دارم .
خدايا سرای محبت كجاست ؟
من آواره شهر الفت كجاست ؟
كسانی كه از عشق دم می زنند
چرا بين ما را به هم می زنند ؟
بگذريم ؛ شايد بخاطر فوتبال هم كه شده ؛ برای يك بار نامه ام را بخوانی و نخوانده پاره نكنی . می دانی زيبا ؛ پرچم كمك داور سرنوشت مدت هاست به علامت در آفسايد ماندن شادیهايم بالاست .
نتيجه سرنوشت من و غم تو ؛ با هم به تساوی كشيده شد ؛ در حقيقت بازی به نفع تو تمام شد . تقدير ، قانون گل طلايی را منحل كرد تا مبادا تو با گل لبخندت دروازه سكوت مرا بشكنی . سرنوشت حتی ثانيه ای وقت اضافی برای باز پس گرفتن انتقامم از غم تو منظور نكرد . قلب من بيشترين گل را از تو خورد ؛ تو دروازه قلبم را با مهارتی عجيب گشودی و ترجيح دادی كه دروازه سكوتم همچنان بسته بماند . شنيده ام كه تكل از پشت كارت قرمز دارد ؛ نمی دانم آن زمانی كه سرنوشت به تنها بخش باقی مانده از آرزوهايم پشت پا زد داورها كجا بودند ؟ هيچكس حتی كارت زرد هم نشانش نداد ؛ چرا هيچ داوری خطاهای سرنوشت را نمی بيند ؟ نازنين پوريا ؛ سكوت تو خطای مسلمی است كه پنالتی دارد . زيبا ؛ غمت آرزوهايم را درو كرد ؛ مدت هاست كه تو دفاع آخر يا همان عقل مرا مصدوم كرده ای ؛ ياد تو دائم با ضربه های آزاد درست كنار دروازه های قلبم آتش به جانم می زند . حقا كه ... ؛ دروازه خود را بستی و نقطه ضعف دل رسوای مرا يافتی ؛ زيبا ! قضيه يك كرنر ساده نيست ؛ تو از همه طرف به من گل زدی ؛ درد دلهايم را به اوت نزن ؛ به خدا اينها شوت های هوايی يك نفس نيستند ؛ ضد حمله هم نيستند كه دفعشان كنی . زيبای من نگذار فراق تو در همين بازی نخست از دور شركت كنندگان در مسابقه زندگی جام پيكار حذفم كند ؛ تو چه آسان مرا از اوج جدول آرامش به دسته آخر دلواپسی فرستادی من فقط از تو گل خوردم ؛ حالا كه دركم می كنی با مهربانيت برايم از تقدير آوانتاژ بگير ؛ می دانی ياد تو در بين نود دقيقه صبوری و تحمل هم رهايم نمی كند ؛ تو را به خدا تجديد نظر كن ؛ تو ديگر كارت قرمز نشانم نده . كسی كه خودش يك كارت زرد هم ندارد آن قدر مهربان هست كه گمان نمی كنم به كسی كه خطايش تنها ديوانگی اوست قرمز نشان دهد . مالك كلبه رويا ؛ صاحب چشمان ابری ؛ محرومم نكن ؛ بگذار تماشايت كنم تا زندگی كنم ؛ من با ديدار تو زمين دنيا و توپ تقدير را خواهم بوسيد و با افتخار به عنوان يك پيش كسوتی در عشق برای هميشه با جام زندگی خداحافظی خواهم كرد .
برای عشق گریه کن،اماکسی رابه خاطرعشق به گریه کردن ننداز!! باعشق بازی کن،اماهرگزکسی را با عشق بازی نده!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
واسه مشق شبت 100 بار بنویس : اونی که فکرش رو نمیکنی همیشه به یادته . .
وای بر من,تو همانی که امیدم بودی؟
تو همان چشم سیه,دلبر افسونگر من؟
هر چه کوشم مگر این حادثه باور نکنم
میدود یاد خطاهای تو در باور من
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در عالم رفاقت محبت تقدیمت میکنم
تا در بیگانگی فردا فراموشم نکنی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یه عکس از چشات بفرست
یه آهو اینجاس می خوام روشو کم کنم !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدایا!
خورشید را به من قرض میدهی ؟
از تو كه پنهان نیست
سرزمین خیالم سالهاست یخ بسته است...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو را هر لحظه به خاطر می آورم
بی هیچ بهانه ای
شاید دوست داشتن همین باشد...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بیا تا پرواز اعتماد را با هم تجربه کنیم
وگرنه میشکنیم بال های دوستی مان را
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم،
نگاهت را مگیر از من
که با آن عالمی دارم...!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ماه من پرده از آن چهره ی زیبا بردار
تا فلک لاف نیاید که چه ماهی دارد...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش
عاشقی جرم قشنگیست ,به انکار مکوش
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به اندازه دیوونه های دیوونه خونه ، دیوونه وار دیوونتم دیوونه !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب شرابی خوردم و مستی مرا در بر گرفت / دوریت آمد به یادم هستی ام آتش گرفت . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به اندازه دیوونه های دیوونه خونه ، دیوونه وار دیوونتم دیوونه !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
همیشه مست و شیدری تو بودم / به فکر آرزو های تو بودم
تموم آرزوهای منی ، کاش / یکی از آرزوهای تو بودم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هرچه زدم بی تو دلم وا نشد / جز تو کسی باب دل ما نشد
هرچه پرستو شدم و پر زدم / هم نفسی مثل تو پیدا نشد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر شب به فکرت نازنین تا صبح خلوت میکنم / هر دم به شوق دیدنت اخمی به ساع میکنم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر اسم آدما رو بارزترین صفاتشون بذارن ٬ اسم منو چی میذاشتی !؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
صدای پای تو که میروی ، صدای پای مرگ که میآید . . . ( حسین پناهی )
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر ماه بودی به صد ناز / شاید شبی بر لب بام من مینشستی . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در این شب پر از سکوت ، واژه ها یاری ام نمیکنند ، کاش تو بودی تا سکوتی مرگبار
بر لحظاتم سایه نمی افکند ، کاش تو بودی تا در دریای مهربانیت غرق میشدم
تو زیباترین ترانه ام هستی . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من تو را باز کجا خواهم یافت ؟ جز در اندیشه خویش و به جز قصه هجران و شکیب
چیست افسانه عمر . . . ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آفتاب پنجره را میشناسد حتی اگر بسته باشد
مهتاب به دیدارم می آید حتی اگر خسته باشد
دل هواتو میکند حتی اگر شکسته باشد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
واسه مشق شبت 100 بار بنویس : اونی که فکرش رو نمیکنی همیشه به یادته . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان با دگران وای به حال دگران . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چرا غمگینی ؟ : عاشق شدم
آیا عشق شیرین است ؟ : بله شیرین تر از زندگی
چرا تنهایی ؟ : ویژگی عاشق هاست
لذت تنهایی چیست ؟ : فکر به او و خاطرات او
چرا می روی ؟ : برای اینکه او رفت
دلت کجاست ؟ : پیش او
قلبت کجاست ؟ : او برده
پس حتما بی رحم بوده نه ؟ : نه اصلا
چرا ؟ : چون باز هم او را میپرستم . . .